رونیارونیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

برای موش موشکم

عواطف مادرانه

 احساسات مادانه از اون عواطف ناب هستن که فقط و فقط تو وجود یک زن وجود داره حتی از اون بچگی باهاشون درگیره و درصدد تقویتشون چند وقتی هست که دیگه یک مامان شدی برای خودت شیر میدی پوشک میکنی نی نی هات رو و حالا باهاشون اینجوری میخابی و موقع صبحانه ، ناهار و شام اولین کسایی که باید بیایند و سرسفره بشینند اینها هستن                     خدایا به تموم زنهایی که آرزوشونه این احساسات رو به پای فرشته های آسمونیت بریزن ازشون دریغ نکن           ...
19 شهريور 1393

من......من

این روزها این کلمه من روزی هزاران بار در خونه ما شنیده میشه و البته قبل از اون گفته میشه توسط رونیا کی برق رو خاموش کنه ....من کی روشن کنه.................من کی شیر آب رو باز و بسته میکنه .....من کی در ماشین رو باز و بسته میکنه ...من (البته با سوییچ) کی در پارکینگ رو میزنه......من کی  جوراب رونیا رو میپوشه .....من و هزاران من دیگه که اگه موقع انجام اون ها یادمون بره به رونیا بدیم اون وقت که رونیا با بغض میگه... من خلاصه اوضاعی داریم ما اینم من خونه ما اخ که فدایی داری هوارتاااااااااااااااااااااااااااااااااااا اما این روزا خیلی بیشتر با خودت سرگرمی از خاله بازی خودمون گرفته تا بچه داری تازه به ...
10 شهريور 1393

اسب سواری

چند روزیه کارمون شده دنبال شیر اسب بودن به خاطر فواید زیاد اون بالاخره با هزار مکافات پیدا کردیم و به دخمری دادیم از اون روز دیگه عصرها به جای  تاب تاب میگه بریم اسب اینم عکساش که دخترم خیلی حال میکرد با اسب و اسب سواری البته ما که جرات نکردیم بهش نزدیک بشیم با اون هیبتی که داشت ...
9 شهريور 1393

ما برگشتیم

بعد از یک مسافرت طولانی حدودا یک ماهه به مشهد و شاهرود ما به اغوش گرم پدر و خانه  برگشتیم البته طولانی شدن این مسافرت بیشتر به دلیل از شیر گرفتن دخمری بود وگرنه که ما خیلی خیلی زود دلمون برای آقای پدر تنگ میشه کلی بهرها بردیم از حضور پدر و مادر و صد البته خاله و یک دونه دایی رونیا رونیا هم کلی بازی کرد با همسن و سال های 20 سال از خودش بزرگتر کلی هم پیک نیک رفتیم  3 تاش رو فقط هفته اول رفتیم که دو تاش رو بابااحسان همراهمون بود مهمونی هم رفتیم همون که گفتیم یک نی نی 20 روزه داشت دیگه از اون به بعد تا میخاستیم بریم بیرون رونیا می گفت نی نی یعنی بریم خونه نی نی شاید بچم می خاست شیر خوردن نی نی رو ببینه بلکه لذت اون روزه...
3 شهريور 1393
1